مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش گفت: دلایل و عوامل مختلفی در تحلیل گرایش نوجوانان به خشونت دخالت دارند و نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که بین پرخاشگری، خشم و خشونت مرزی قائل شویم.
وی افزود: این عوامل را بطور خلاصه میتوان در چند محور دسته بندی کرد: عوامل روانی - عاطفی از قبیل افسردگی، اضطراب، استرس، پرخاشگری، شکست های عاطفی، سوگ ناشی از طلاق والدین، ناکامیها، کم توجهی و کمبود عاطفی، تحقیر شدن. عوامل خانوادگی از قبیل بدسرپرستی، جدایی والدین، سابقه خشونت و بزهکاری در خانواده. عوامل تحصیلی از قبیل افت تحصیلی، تکرار پایه، سابقه فرار از مدرسه. عوامل محیطی و اجتماعی از قبیل دوستی با افراد بزهکار، زندگی در محیط های پرخطر، یادگیری و همانندجویی خشونت. عوامل نوپدید از قبیل تاثیرپذیری از رسانهها، همانندجویی با قهرمانهای رسانهای و بویژه فیلمها، انیمیشنها، بازیهای رایانهای و مجازی و عوامل ناشی از تجربه خشونت از قبیل خشونت فیزیکی ( مانند کتک خوردن و مورد خشونت قرار گرفتن ).
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش "چه عواملی در این زمینه، اولویت و تاثیر بیشتری دارند؟" عنوان کرد: واقعیت این است که همه این عوامل به اندازه ای در هم تنیده شده اند که تفکیک کردن آنها و تعیین وزن و ضریب آنها بصورت جداگانه کار بسیار دشواری است. اما این سوال را میتوان با یک توضیح کمی شفاف کرد. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که بین پرخاشگری، خشم و خشونت مرزی قائل شویم. در آن صورت، فرد ممکن است، پرخاشگر و در مواردی حتی ستیزه جو باشد، اما این پرخاشگری او منجر به خشونت نشود و آسیبی به کسی وارد نکند.
کیایی ادامه داد: در یک سطح دیگر فرد ممکن است در زمان خشم و عصبانیت مرتکب رفتاری مخاطره آمیز و مجرمانه شود چون توانایی کنترل خشم را به عنوان یکی از مهارتهای خود – مراقبتی و تاب آوری نداشته است. اما از سوی دیگر با اعمال دیگری روبرو هستیم که به نوعی، خشونت به عنوان یک رفتار پرخطر هستند. فرد این رفتار را به گونه ای یا آموخته است و یا همانندجویی میکند. برداشت من این است که در هر سه دسته هر چند که درجات مختلفی دارند ، اما آنچه اهمیت دارد این است که نگران خطرپذیری فرد باشیم. گرایش به خطرپذیری، چه به دلایل روانی، چه به دلایل همانندجویی، مهم ترین عاملی است که باید به آن توجه کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش " معمولا چه برنامه های پیشگیرانه در این زمینه می توان اجرا کرد؟" گفت:برنامههایی که در این زمینه اجرا میشوند ، بطور مشخص به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول برنامههایی که بر کاهش عوامل مخاطره آمیز تمرکز دارند. به عنوان مثال برنامه هایی که به روابط همسالان، محیطهای مخاطره آمیز، اختلالهای روانی – عاطفی، نحوه استفاده از رسانهها و زمینههای مخاطره آمیز دیگر میپردازند، از این دستهاند. دسته دوم برنامههایی هستند که به تقویت عوامل محافظ میپردازند. به عنوان مثال، آموزش مهارتهای تاب آوری، مهارتهای خود – مراقبتی از قبیل تقویت مبانی و گرایشهای دینی نوجوان، کنترل هیجان، موفقیت تحصیلی، افزایش و تقویت عزت نفس، ارتقاء سواد رسانهای، احترام به نوجوان و موضوعات مشابه از این دستهاند.
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش " برای پیشگیری از گرایش نوجوانان به خشونت چه مهارتهایی را باید به آنها آموزش داد؟" بیان کرد: کودکان و نوجوانان در هر دوره سنی باید سطحی از مهارتها را بیاموزند تا قادر باشند مهارت خود-مراقبتی در زمینه پرخاشگری، خشم و خشونت داشته باشند. در اینجا به برخی از مهارتها اشاره می کنم. عواطف و هیجانات خود را به شیوهای مثبت بیان کند، بر روی عصبانیت و خشم خود کنترل داشته باشد، قادر به شناخت هیجانات و احساسات دیگران باشد و بین آنها هماهنگی ایجاد کند، توانایی خلاقیت و حل مسئله را داشته باشد، قادر به تعیین هدف برای خود باشد، بر روی نقاط قوت خود و دیگران تمرکز کند، توانایی فکر کردن و چاره جویی در رویدادهای مخاطره آمیز و مشکلات را داشته باشد، به دیگران احترام بگذارد، در برخورد با مشکلات و مخاطرات قادر به درخواست کمک از دیگران باشد، اشتباهات خود را بپذیرد و عذرخواهی نماید، ایمنی را بشناسد و در زمانها و مکانهای مختلف بتواند رفتاری ایمن داشته باشد، قادر باشد خودش را آرام نگه دارد، رفتارهای همدلانهای با دیگران داشته باشد و احساسات، عواطف و هیجانات دیگران را درک کند و مهارت سازگاری و ارتباط با دیگران داشته باشد.
کیایی در پاسخ به این پرسش " آموزش و پرورش چه برنامههایی برای پیشگیری از گرایش به خشونت در بین نوجوانان دارد؟" عنوان کرد: آموزش و پرورش، در محورها و قالبهای مختلف برنامهای به این موضوع توجه دارد. در محور اول، برنامهها و خدماتی هستند که به موضوع آموزش مهارتهای خود – مراقبتی توجه دارند. در این زمینه یکی از مهمترین اقدامات، توجه به آموزش مهارتها در قالب کتاب درسی است. یکی از نمونههای بارز در این زمینه کتاب سبک زندگی پایه هشتم است. محور دوم، برنامهها و پروژههایی هستند که با رویکرد آموزش پیشگیری در سطح مدارس اجرا میشوند که یک نمونه از این برنامهها، برنامهای با عنوان « مدارس عاری از خطر » است که از جمله موضوعات آن، خشونت است و با اولویت مناطق پرخطر اجرا میشوند. محور سوم، برنامههایی است که با رویکرد « نهضت فرهنگی پیشگیری » اجرا میشوند و نمونه بارز و آشنای آن « جشنواره نوجوان سالم » است که تاکنون سه دوره از آن اجرا شده است و در سال تحصیلی جاری، دوره چهارم آن اجرا میشود.
وی ادامه داد: از جمله موضوعات این جشنواره موضوع پیشگیری از خشونت است و دانش آموزان، آثار خود را در این زمینه ، در قالبهای مقاله، نقاشی، عکاسی، فیم کوتاه، روزنامه دیواری و نرم افزار چندرسانه ای ارائه میکنند و با هم رقابت میکنند. همچنین سالانه مجلاتی نیز با عنوان پیشگیری نوین برای والدین، کارکنان و دانش آموزان منتشر میشود و آموزشهای پیشگیرانه از جمله در زمینه خشونت در آنها درج میشود. محور چهارم، خدمات مشاورهای است که مشاوران مدارس، مشکلات دانش آموزان را بطور مستمر بررسی م کنند و راهنماییها و مشاورههای لازم را به آن ها ارائه میکنند. محور پنجم، دوره های آموزشی برای والدین و کارکنان است که در قالب این کارگاهها، رفتارهای پرخطر نوجوانان و چگونگی مراقبت از آن ها ، آموزش داده می شود.
مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش "برای افزایش اثربخشی این برنامهها ، چه باید کرد؟" گفت: جدای از ملاحظات فنی و روش شناختی که در طراحی برنامههای آموزش پیشگیری لازم است رعایت شود، دیدگاه من این است که تلاشهای ما زمانی می تواند موفق شود که اطمینان پیدا کنیم تعداد بیشتری از نوجوانان از برنامههای ما در زمینه پیشگیری از رفتارهای پرخطر از جمله خشونت استفاده میکنند و بهترین راهکار در این زمینه افزایش نرخ پوشش برنامهها در سطح مدارس است. هر چقدر در این زمینه سرمایه گذاری کنیم و جمعیت مدارس و نوجوانان تحت پوشش برنامههای آموزش پیشگیری را بیشتر کنیم، بهتر می توانیم به نتیجه برسیم و حتی اثربخشی برنامه های مان نیز تا اندازه زیادی از نظر خروجیها و نتایج بهبود پیدا میکنند.
وی افزود: افزایش نرخ پوشش آموزشهای پیشگیری هم بدلیل گستردگی جمعیت مدارس و دانش آموزان کشور، به یک همکاری ملی نیاز دارد و آموزش و پرورش به تنهایی قادر به انجام آن نیست. سالانه، برنامههای مختلفی از سوی دستگاه های اجرایی کشور در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان اجرا می شود که هر یک اهداف و ماموریت های جداگانه ای را دنبال می کنند و بخشی از جمعیت هدف را تحت پوشش قرار می دهند که اگر این ظرفیتها در کنار یکدیگر قرار گیرند و از اجرای طرح های پراکنده خودداری شود، در آن صورت می توانیم در یک برنامه زمانی مشخص ، به رشد قابل قبولی در زمینه نرخ پوشش آموزشهای پیشگیری در بین کودکان و نوجوانان در کشور دست پیدا کنیم.