فعالیتهای زمان فراغت یا واقعی است یعنی به صورت تغییر مکان یا تغییر روش زندگی است مثل مسافرتها، ورزشها و گاهی فعالیتی غیر واقعی است مثل سینما، تئاتر، خواندن رمان و غیره. به طور کلی امکانات مورد لزوم برای اوقات فراغت را میتوان در سه مقوله عمده قرار داد.
1 -امکانات فرهنگی، مانند کتابخانهها، سینماها، تئاترها، موزهها و بناهای تاریخی، مساجد و نظایر آن.
2 -امکانات تفریحی مانند پارکها، فضاهای سبز نظیر جنگلهای طبیعی و مصنوعی و نظایر آن.
3 -زمینههای ورزشی.
البته این فعالیتها با وضعیت محلی محیط مسکونی و همین طور وضع اقتصادی خانواده، رابطه بسیار نزدیکی دارد به طوری که در برخی خانوادهها سرگرمی کودکان و جوانان غالبا به بازی بدون برنامه در کوچه و خیابانها یا حیاط خانه محدود و منحصر میشود. به علاوه مساله گذران اوقات فراغت در نزد گروههای مختلف سنی، جنسی، اجتماعی و شغلی، در مناطق شهری و روستایی و در میان افراد باسواد و بیسواد به صورت یکسانی نبوده و به اعتبار ضوابط مذکور، چهره واقعی فراغت و کیفیت گذران آن متفاوت است. برای مثال، کسانی که سواد و تحصیلات بیشتری دارند معمولا اندیشه صحیحتری در مورد گذران اوقات آزاد و به هدر ندادن آن دارند. در حالی که بیسوادان یا کمسوادان تصور مطلوبی از وقت آزاد خود ندارند و غالبا وقت فراغت را صرفا به عنوان وقت خواب و استراحت تلقی میکنند. از لحاظ سنی نیز همه افراد به صورت یکسان از فراغت خود استفاده نمیکنند زیرا هم نوع وسایل تفریحی و سرگرم کننده با توجه به سن آنها متفاوت است و هم محدودیتهای ناشی از سن نیز به خودی خود در استفاده از سازمانها و امکانات مختلف تفریحی، تاثیر میگذارد. مسلما انجام فعالیتهای فرهنگی و تفریحی در زمان فراغت اگر با روش صحیح جامعه توام باشد دارای کارکردهای فردی و اجتماعی مفیدی هستند که بحث در اطراف آنها از حیطه این مطالعه خارج است. در این میان، فعالیتهای ورزشی به سبب اثرات مثبت و مطلوبی که در ارضای نیازمندیهای روحی و جسمی افراد و خاصه نسل جوان دارد حائز اهمیت بسیاری بوده و به نحو مطلوبی میتواند مفید و سازنده واقع شود. اگر کارکرد و نقشهای اوقات فراغت را که عبارت است از:
1 -رفع خستگی 2-سرگرمی 3-رشد و شکوفایی استعدادها، پذیرفته باشیم: از نظر رفع خستگی یعنی تجدید قوا و رفع بیحوصلگی بسیاری از فعالیتهای ورزشی را میتوان در این مقوله گنجانید. حال اگر سرگرمی را چنانچه تعریف کردهاند؛ اشتغالهایی که از نیاز به تفریح یا انجام کارهای هنری و.... سرچشمه میگیرند بدانیم در این صورت تمام ورزشهایی را که رقابت در آنها علاقه و ذوق به بازی را تحتالشعاع خود قرار ندهد در این مقوله میتوان جای داد. به لحاظ رشد شخصیت و گسترش آگاهی نیز شخصیت در نتیجه تبادل آگاهی یا گسترش یک فرهنگ دیگر مطالعه و نظایر آن ممکن است صورت پذیرد و از وجه دیگر این رشد در نتیجه شرکت در کاری گروهی (که یا به صورت خود انگیخته یا متشکل به منظور یک عمل اجتماعی است) به دست میآید که ورزش را در این مقوله نیز میتوان گنجانید.
ورزش و تربیت بدنی
گاه اتفاق میافتد که ورزش و تربیت بدنی را مترادف یکدیگر به کار میبرند. حال آنکه باید میان این دو تفاوت قایل بود. یکی از متخصصین در این مورد میگوید:«تربیت بدنی تحققی است از تقویت جسم، هماهنگ با ورزش روح که برای رسیدن به این هدف، ورزش قسمتی از وسیله لازم است. یا گفتهاند:«تربیت بدنی آن قسمت از تعلیمات عمومی است که به هدفهای آشکار و مصرح تعلیم و تربیت کمک میکند و وسیله شرکت در فعالیتهای محرکه و منتخب و رهبری شدهای ورزش را چنین تعریف کردهاند.
«وسیلهای که از طرف ورزشکاران به عنوان ابزار در تربیت، شکل پذیری شخصیت و گسترش کیفیت منش پیشنهاد میگردد.»
با این تفسیر، تربیت بدنی جزیی از تعلیم و تربیت عمومی است که با استفاده از حرکات ایجاد میشود و حدود وسعت آن شامل اقسام فعالیتهای بدنی و ورزشی است و در واقع تعلیماتی است که ورزش یک قسمت از آن است. بدین ترتیب، لازم است میان تمرینهای «بدنساز» و «انسانساز» تمایز قایل شویم و از ورزش برای رسیدن به یک هدف والاتر که بهتر زیستن، بهتر زندگی کردن و انسانسازی است، استفاده نماییم. به طور کلی ورزشی که ملهم از یک تربیت بدنی صحیح، اصولی و منطقی است موجب موفقیت افراد در زندگی اجتماعی و فردی آنان میشود.